حریف را در کشتی پیش کشیدن که یکی از فنون کشتی است، حالتی هست که هنگام اول کشتی گیری دستی ببازوی خود می زنند و آوازی که بزبان فرس مچ مچه بضم هردو میم و جیم فارسی گویند می کشند و دست حریف گرفته پیش می کشند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (از آنندراج). پیش انداخته (در اصطلاح کشتی گیران امروز) ، شراب خوردن. (از آنندراج) : صبح مخموریست می غلطد به بستر سینه چاک شب سیه مستی که از جام شفق کش می زند. میرزا جلال اسیر (از آنندراج). بوسه ای زن به لب خویش دگر مستانه رفتم از کار از این کش زدن مردانه. میر نجات (از آنندراج)
حریف را در کشتی پیش کشیدن که یکی از فنون کشتی است، حالتی هست که هنگام اول کشتی گیری دستی ببازوی خود می زنند و آوازی که بزبان فرس مچ مچه بضم هردو میم و جیم فارسی گویند می کشند و دست حریف گرفته پیش می کشند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (از آنندراج). پیش انداخته (در اصطلاح کشتی گیران امروز) ، شراب خوردن. (از آنندراج) : صبح مخموریست می غلطد به بستر سینه چاک شب سیه مستی که از جام شفق کش می زند. میرزا جلال اسیر (از آنندراج). بوسه ای زن به لب خویش دگر مستانه رفتم از کار از این کش زدن مردانه. میر نجات (از آنندراج)
یکی از دهستانهای بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز است. این دهستان از 18 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 3800 تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتند از: چوب سرخ، باریک آباد، احمدآباد نرگسی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
یکی از دهستانهای بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز است. این دهستان از 18 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 3800 تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتند از: چوب سرخ، باریک آباد، احمدآباد نرگسی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
(کشتی) فنی است از کشتی و آن عبارتست از دست بگردن حریف زدن و او را پیش کشیدن: (بوسه ای زد بلب خویش دگر مستانه رفتم از کار از این کش زدن مردانه)، (گل کشتی)، (کشتی) در اول کشتی گیری دست ببازوی خود زدن و آواز که مچ مچه گویند بر آوردن و دست حریف را گرفته پیش کشیدن، شراب نوشیدن: (صبح مخمور یست میغلطد ببستر سینه چاک شب سیه مستی که از جام شفق کش میزند)، (جلال اسیر)
(کشتی) فنی است از کشتی و آن عبارتست از دست بگردن حریف زدن و او را پیش کشیدن: (بوسه ای زد بلب خویش دگر مستانه رفتم از کار از این کش زدن مردانه)، (گل کشتی)، (کشتی) در اول کشتی گیری دست ببازوی خود زدن و آواز که مچ مچه گویند بر آوردن و دست حریف را گرفته پیش کشیدن، شراب نوشیدن: (صبح مخمور یست میغلطد ببستر سینه چاک شب سیه مستی که از جام شفق کش میزند)، (جلال اسیر)